مژده احمدی
از آنجایی که دو سال از حاکمیت طالبان میگذرد، اعتراضات زنانِ افغانستان هنوز در کشورهای مختلف برای رسیدن به خواستههایشان جریان دارد.
«پروانه ابراهیمخیل» یک تن از زندانیان معترض است که دانشآموختهی رشتهی خبرنگاری میباشد.
او از ابتدای دورهی مکتب علاقهی وافر به این رشته داشت، در این هنگام، توانست رشتهی خبرنگاریِ حرفهای و رهبریت را از آن زمان فرا بگیرد.
با توجه به مشارکت خانم ابراهیمخیل در ساماندهیِ حرکتهای اعتراضیِ زنان افغانستان در حاکمیت طالبان و دفاع از حقوق پایدار زنان، در کنار حضور او در جلسات سازمان ملل در گفتوگو با وضعیتِ فعلیِ افغانستان گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
احمدی: ابتدا میخواهیم بدانیم پروانه از کجا آغاز کرد؟ چگونه مسیر را تا اینجا سپری کرده و اینگونه میرزمد؟
ابراهیمخیل: من از سال ۲۰۱۷ فعالیتهای اجتماعیمدنیام را آغاز کرده و تا اکنون ادامه دادهام. مسیر سادهای نبود. من در جامعهای زندگی میکردم که مردماناش بینهایت مذهبی بودند و هستند؛ اما در همین جامعه به فعالیت و دادخواهیهای خود برای زنان آغاز کردم؛ جامعهای که مردماناش بدون هیچ جرمی دختری به نام «فرخنده» و امثال این دختران را با شدیدترین انواع شکنجه از بین بردند.
در ابتدای مبارزهام تنها بودم؛ چون من باید از خیلی چالشها برای رسیدن به اهداف یا همانا حق اصلی و برتر زنان افغانستان عبور میکردم. ابتدا از خانواده آغاز کردم و با افکار آنها مبارزه نموده و مسیر را جدا ساختم؛ من همانند خانوادهام نبودم و این موضوع مرا مجبور ساخت تا به تنهایی مبارزه کنم. دیدگاه اسفبار جامعه، مشکلات اطرافیان و چالشهای مبارزاتی گاهی روح و ذهنام را خیلی خسته میکرد، که حتی باید با ذهن خودم میجنگیدم و این دنیا را از آن مردان میدانستم؛ اکنون من باید با چندین جبهه بجنگم. اما راه من مشخص بود و باید ادامه میدادم.»
احمدی: شما از جملهی زنانی هستید که در حاکمیت طالبان مدتی را در زندان سپری کردید. میخواهیم بدانیم وضعیت روحیِ شما چگونه است؟
ابراهیمخیل: میخواهم از ۱۵ اگست شروع کنم. برای همه غیر قابل باور بود؛ در وضعیت بدی قرار داشتم؛ من و اطرافیانام و حتی مردم افغانستان تا هنوز به این باور نرسیدند که افغانستان یکبار دیگر به بیست سال قبل برگشت و مکان آرزوهای ما زنان به قبرستان امروزی مبدل شده است. روزهای وحشتناکی بود؛ روزهایی که معلوم نبود آیا تا لحظهای دیگر، میتوانم نفس بکشم یا نه! قطعاً وضعیت روحیِ خوبی ندارم؛ جسمی را به دوش میکشم که بیشتر از روح صدمه دیده است. در مدت یک ماه زندان و شکنجهی طالبان، بدنام با مشکلات زیادی مواجه شده؛ به گونهای که حتی قسمتهایی از ستون فقراتام به اثر استفاده از شاکهای برقی تا اکنون درد می کند. تا هنوز تصور میکنم بیدار نشدهام. از زمان سقوط کابل تا اکنون، فکر میکنم مُردهی متحرکی هستم؛ حسی برای من باقی نمانده است و وضعیت زنان خیلی اذیتام میکند. شبها کابوس میبینم و با فریاد زدن از خواب میپرم؛ خوابهایم خاطرههای زندان را پررنگ میسازد و هر شب تصور اینکه فردی خفهام میکند و راه گلویم بند میشود، مرا از خوابیدن میترساند.»
احمدی: بعد از مهاجرت، موضع قدرتهای غرب را چگونه در مقابل طالبان و زنان بررسی می کنید؟ آیا برای زنانی که هنوز در بند هستند اقدامی کردهاید؟
ابراهیمخیل: شانزدهمیلیون زن در افغانستان اسیر است و میتوانم به صراحت بگویم زندانی هستند؛ با تفاوت اینکه در این دو سال خانههایشان حکم زندان را دارد.
وقتی ناگزیر شدم و افغانستان را ترک کردم، با اولین قدم در کشور آلمان، جمعی از نخبهگان و اساتید دانشگاه با هم گروه مدنی را ساماندهی کردیم و همچنان در کابل من برای دادخواهی و اعتراضات گسترده، جنبشی را بنا گذاشتم. این دادخواهیها بیشتر دربرگیرندهی رهاییِ زندانیان سیاسی بود. اما من متعقدم که جهان افغانستان را به فراموشی سپرده است؛ به اعتراضات و صدای ما اعتنا نکرده و هیچ گونه اقدام عملی صورت نگرفت؛ در کنار اینکه ما را زیر پا گذاشتند، به شکل غیر مستقیم طالب تروریست را حمایت کردند.
احمدی: میخواهیم بدانیم که هدف اعتراضتان در مقابل جلسهی سازمان ملل در ژنیف چیست؟ در دورهی قبل خودتان حضور داشتید و حرفتان به جامعهی جهانی چیست؟
ابراهیمخیل: من در جلسهی قبل اشتراک کرده بودم که در جریان بیانیهام از زنان افغانستان صحبت کردم و در حاشیهی برنامه، کنفرانسی داشتم تا چیزهایی که در افغانستان مخصوصاً بر زنان میگذرد را بیان کنم. در جریان این کنفرانس از آپارتاید جنسیتی، به دادگاه کشاندن سران گروه طالب، تحریم کردن طالبان و اینکه طالب همان طالب بیست سال قبل است و ما مردم افغانستان هیچ تغییری را در آنها نمیبینیم، صحبت داشتم؛ من از جامعهی جهانی خواستم تا با طالبان برخورد عملی کنند و به هیچگونه تعامل با طالبان اقدام نکنند. اما محدودیتها از سمت طالبان بیشتر شد و با نشر چندین اعلامیهی جدید مبنی بر بستهشدن دروازههای سالنهای آرایشی، ادامهی دستگیریِ زنان معترض و حتی ممنوعیت زنان از رفتن به بند امیر، فراتر از این اقدام کردند.
از اینکه وضعیت در افغانستان به گونهای شکل گرفته که صدای زنان در گلو خفه است از تلاش دست نمیکشم؛ میخواهم اعتراض داشته باشم و از اعتصاب دختران معترض و اینکه آپارتاید جنسیتی در افغانستان به رسمیت شناخته شود، حمایت نموده و صدای میلیونها زن افغان را به سازمان ملل برسانم.
احمدی: از آغاز این اعتراضات تا اینحال، آیا با کدام واکنش از طرف دولتها یا سازمانهای حقوق بشر روبهرو شدهاید؟ آیا حمایتهای خود را از شما اعلان کردند؟
ابراهیمخیل: بدبختانه از آغاز اعتراضات جز حرف و اعلامیه از جامعهی جهانی و سازمان ملل واکنش دیگری ندیدهایم؛ در تمام اعتراضات، جمعی از زنان افغانستان به صورت واضح و آشکارا خواستههای خود را فریاد میزنند اما هیچ عملکرد عملی صورت نمیگیرد. ما از حرف و اعلامیهها خستهایم؛ خواستههای ما عملیساختن حرفها و اعلامیهها است.
احمدی: چه انگیزه و قدرتی در وجود بانو پروانه بوده که اینگونه برای مبارزه میرزمد؟
ابراهیمخیل: در من دردیست بهنام سرِ بریدهی تبسم؛ دردی جانسوز بهنام زاهد؛ دردِ مردان مبارزی که در راه دفاع از وطن شهید شدند. قدرت من، زنان درددیدهی قرن است؛ این دردهاست که باعث میشود من حتی در مقابل ظلم و شکنجهی طالب قویتر بمانم. در من دردیست بهنام وطن!»
احمدی: شما ریشهی این بیعدالتی و زیر پا گذاشتن ارزشهای زنان را در چی میبینید؟
ابراهیمخیل: ریشهی تمام این بیعدالتی، حضور طالبان در افغانستان است. محروم ساختن زنان از حق مشروعشان، خود زیر پا گذاشتن زنان و حقوق آنها از طرف این حاکمیت است. من باورمندم که طالب میترسد؛ از زنان میترسند، از آگاه شدن و باسواد شدن زنان در جامعه میترسند. از اینرو بیشتر تلاششان سرکوب نمودنِ زنان است تا بیسوادی و فقر جنسی هنوز در افغانستان حاکم باشد؛ تا بتوانند به اهداف خود برسند.
طالبان یک گروه تروریستی و ناقض حقوق بشر است و از هیچگونه قوانین حقوق بشری آگاه نیستند و این امر باعث میشود تا خلاف قوانین عمل کنند و به صورت متداول مرتکب جنایت بشری شوند.»
احمدی: با وضعیت کنونی فکر میکنید چه اتفاقاتی را زنان افغانستان در پیشرو خواهند داشت؟
ابراهیمخیل: موجودیت خودِ طالب، وضعیت نابسامان افغانستان را به شکل واضح نشان میدهد؛ اما همچنان با وضعیت فعلی که در افغانستان است، آیندهی زنان افغانستان دشوارتر از حالت فعلی و زندانیتر از امروز خواهد بود. با در نظر گرفتن این وضعیت، ممکن است طالبان در آینده حتی نفسگرفتن را ممنوع بسازند.»