خالد قادری
آمنه کریمیان، مؤسس انجمن نجومی کیهانه و اولین زنِ منجم افغانستان است. کریمیان در هرات متولد شده و تا قبل از سقوط کشور و تسلط طالبان، در هرات زندگی میکرد و در عرصهی علم نجوم فعالیت داشت. وی بعد از سقوط افغانستان به آلمان مهاجرت کرد و هماکنون دورههای آنلاین آموزش نجوم را برای نسل جوان برگزار میکند. تیم کیهانه به رهبری آمنه کریمیان، به نمایندگی از افغانستان، در شانزدهمین المپیاد بینالمللی اخترشناسی و اخترفزیک IOAA به موفقیت رسید.
من «خالد قادری» گفتوگویی ترتیب دادهام با آمنه کریمیان درمورد مسیر زندگی خودش و سیر علم نجوم در افغانستان.
قادری: خانم آمنه کریمیان، مختصری از خودتان برای ما بگویید.
کریمیان: «آمنه کریمیان هستم؛ فارغالتحصیل از دانشکدهی انجینری دانشگاه هرات، مؤسس انجمن نجومی کیهانه.»
قادری: چطور در راه نجوم قدم گذاشتید؟ با درنظرداشتِ اینکه افغانستان هیچ مرکز آموزشی ستارهشناسی ندارد، این مسیر برای شما چگونه آغاز شد؟
کریمیان: «قبل از اینکه دست چپ و راست خود را شناخته بتوانم، عشق به نجوم در من وجود داشت. حتی واژهی نجوم را نمیشناختم ولی دوست داشتم به فضا بروم. این علاقه از کودکی با من بود اما متأسفانه چون علم نجوم در افغانستان وجود ندارد، سعی کردم در یکی از رشتههای بلندتر که نزدیک به نجوم باشد، تحصیل کنم. همزمان با تحصیل، خودم نیز در قسمت فزیک تدریس میکردم. از همان زمان شروع کردم به خواندن نجوم. در جهان منجمان به دو گروه تقسیم میشوند؛ آماتور و آکادمیک. من یک منجم آماتور هستم که میخواهم دانشام را آکادمیک بسازم. اکثریت اعضای ناسا، در حدود ۶۰ درصد، انجینر هستند؛ به دلیل نزدیکی مهندسی به نجوم، من مهندسی خواندم.
شروع برای من سخت بود؛ چون همیشه از سمت خانواده و جامعه با یک جواب روبهرو میشدم: گناه دارد.
جامعه به هیچوجه یک منجم را نمیپذیرد؛ چون برداشت جامعه از نجوم، صرفاً به کفبینی و طالعبینی و رمالی ختم میشود. در سال ۲۰۱۸ بهخاطر این مسائل به من حمله شد و قصد جان مرا داشتند. راه پر از چالشی بود و است و خواهد بود. چون نوآوری در کشوری چون افغانستان، مثل راه رفتن بر لبهی تیغ میماند. خصوصاً نجوم را که علم حساسی میدانند و در مورد آن خرافاتی فکر میکنند.»
قادری: درمورد انجمن کیهانه توضیحات بدهید. ایدهی تأسیس این انجمن از کجا نشئت گرفت؟ از کجا و با چه تعداد عضو شروع کردید؟
کریمیان: «من همیشه تنها بودم. همیشه در روزهای مخصوص نجوم مثل روز فضانوردان، هفتهی جهانی نجوم، گریه میکردم که چرا چنین چیزی در افغانستان وجود ندارد. دوست داشتم در کشور ما نیز از این مناسبتها تجلیل شود. حسرت میخوردم و پر از چراهای بدون جواب بودم که چرا نجوم در افغانستان وجود ندارد؟ چرا من نجوم خوانده نمیتوانم؟ و گذشتگان را مقصر میشمردم که چرا در این عرصه کاری نکردند. به همین دلیل، وقتی برای اولین بار اشخاص همسوی خود را پیدا کردم، کیهانه را تأسیس کردیم.
کیهانه یعنی جهان کوچک!
من و سهیل کریمی در سال ۲۰۱۸ اولین انجمن نجومی افغانستان را تأسیس کردیم. انجمن در اوایل صرفاً فعالیت آنلاین داشت و حتی دوستان نزدیک من اطلاعی نداشتند و چون از علاقهی من نسبت به نجوم مطلع بودند، از من میپرسیدند که اینها را میشناسی؟ و من جواب میدادم که نمیشناسم. به دلیل حساسیتهای جامعه، نمیخواستیم در مراحل اول خود را نشان بدهیم.
ما با دو عضو شروع کردیم و کمکم فعالیتهای ما حضوری شد. از مکاتب دخترانه آغاز کردیم و در سطح شهر هرات سیمینارهایی برگزار میکردیم برای شناساندن واژهی نجوم؛ چون من بارها با این سوال روبهرو شدم که نجوم یعنی چی؟ میخواستیم اول به جامعه نجوم را بشناسانیم تا افکار و عقاید خرافاتی از بین برود. به مرور زمان، اعضای ما به ۳۰ نفر ارتقا پیدا کرد.
ما سه ماه دنبال مکتوبی از معارف شهر بودیم که اجازه داشته باشیم در مکاتب دولتی برنامه برگزار کنیم. در یکی از همان روزها، من دو ساعت با کتاب و منابع و نمونهی کارهایم به رییس معارف شهر برنامهام را توضیح میدادم و هیچگاه فراموش نمیکنم که به من گفت: من چه بفهمم شما به فرزندهای ما قرار است چی یاد بدهید!
حتی افراد آکادمیک ما حس خوبی به نجوم نداشتند.
من همانجا در جواب رییس معارف شهر گفتم که من هم فرزند این مرز و بوم هستم؛ من هم داخل این مکاتب درس خواندم؛ من جدا از اینجا نیستم. من از جریان درس ویدیو میگیرم و به شما میفرستم.
ولی او فقط گفت: نه!
متأسفانه حالا دیدگاه جامعه نسبت به نجوم بدتر هم شده است. از روز اول میفهمیدیم سخت است ولی شروع کردیم و ادامه دادیم.
آقای کریمی روز اول به من گفت: ممکن است خسته شویم، افسرده شویم، حاضری ادامه بدهیم؟
من گفتم: حتی اگر ترور هم بشوم ادامه میدهم. حتی اگر شما نباشید هم ادامه میدهم.
ما جامعهی سنتی هرات را سنجیده بودیم ولی در مسیر راه فهمیدیم که واقعا با چه سختیهایی سروکار داریم. با این همه، تسلیم نشدیم؛ ما آهسته پیش میرویم ولی پیوسته.»
قادری: از دستاوردهای خود و کیهانه، قبل از سقوط کشور و تسلط طالبان بگویید.
کریمیان: «قبل از طالبان، کمکم جامعهی نجوم گسترش مییافت. ما انجمن کیهانه را که نخستین انجمن نجومی افغانستان بود، تشکیل داده بودیم و اعضایی در حال آموزش داشتیم؛ سیمینار ارائه میدادیم و جامعه کمکم به سوی شناخت نجوم پیش میرفت.
دو هفته قبل از اینکه طالبان هرات را بگیرند، انجمن ما رسانهای شده بود؛ ما برندهی طرح تلسکوپ برای همه از طرف سازمان جهانی نجوم در میان ۵۴ کشور و ۲۲۵ گروه نجومی، شدیم. برنامههای زیادتری در هرات و افغانستان مدنظر داشتیم ولی با سقوط کشور، مجبور شدیم در مسیر دیگری حرکت کنیم.»
قادری: بعد از تسلط طالبان بر افغانستان، شما مجبور به ترک کشور شدید؛ از حالوهوای روزهای نخست سقوط و مهاجرت بگویید.
کریمیان: «من پیش از سقوط هرات، به کابل رفته بودم. قبل از سقوط کابل، یکی از روزنامهنگاران کشور اتریش به من پیام داد و گفت میخواهیم شما را انتقال بدهیم.
من قبلاً با آلمانیها دربارهی نجوم مصاحبه داده بودم و آنها میگفتند نخستین بار است که در آسیا زنی را میبینند که به تنهایی کار میکند و روی نجوم مصرف میکند و از کسی کمک نمیگیرد.
من انتقال به کشور اتریش را قبول کردم و دوبار سعی کردم از مرز بگذرم ولی نتوانستم. من میخواستم به آلمان بروم و نشد؛ همان روز در میدان هوایی کابل انتحاری شد. دوبار به مرز پاکستان رفتم و نشد. در ده سپتامبر توانستم ویزای پاکستان را بگیرم و نهم سپتامبر سر مرز رفتم و آنجا طالبان مرا گرفتند، به استخبارات بردند و مرا شلاق زدند!
من قرار بود دو هفته در پاکستان باشم ولی چهار ماه در پاکستان ماندم و اتریش از ویزایی که قرار بود به من بدهد، صرفنظر کرد. این موضوع آنقدر رسانهای شد که شهر وین به اندازهی هرات مرا میشناسند. در چهار ماهی که در پاکستان بودم، من آنقدر ناامید شدم که قصد خودکشی داشتم ولی به خاطر پدر و مادرم کاری نکردم. بالاخره اسم من در لیست آلمان بالا آمد و به آلمان انتقال پیدا کردم. ماه اول اصلا از اتاقم بیرون نرفتم. زانوهایم از استرس آب گرفته بود و قرار بود عمل بشوم و نمیتوانستم راه بروم. طی همان زمان، در آگوست سال قبل، من پدرم را در هرات به خاطر این مسائل و فعالیتها از دست دادم.
شروع کردن دوباره برای همه سخت است؛ برای من هم شروع کردن از صفر سخت بود و است. من هنوز با مهاجرت کنار نیامدم. اما در طول این یکونیم سال به دستاوردهای خوبی رسیدم. به پنج شهر اسپانیا دعوت شدم و در مادرید کنفرانس دادم. در دانشگاهها و افلاکنماها، در مرکز بینالمللی فزیک در برلین بهعنوان اولین فارسیزبان کنفرانس دادم. راهی که در هرات شروع کرده بودم را با وجود سختیهای مهاجرت پیش میبرم.»
قادری: افغانستان در نخستین اشتراک خود در المپیاد بینالمللی اخترشناسی و اخترفزیک IOAA که در پولند برگزار شد، موفق به کسب جایزه شد. این موفقیت بر وضعیت زن افغان چه اثری دارد؟
کریمیان: «افغانستان بعد از شانزده سال توانست در المپیاد اشتراک کند و در نخستین اشتراک خود موفق شد. مراحل قبول شدن ما واقعا سخت بود. یکی از خوبیهای تیم ما این بود که هشتاد درصد اعضای ما خانم هستند. در همین تیم، ما هشت نفر بودیم که شش نفر خانم بودیم که متأسفانه اعضای ما نتوانستند ویزا بگیرند. اما باقی تیمها، مثل کشور ایران، شش نفر آقا بودند و دو نفر خانم. در صدر تیم ما نیز یک خانم بود که خودم بودم.
ما در جهانی امروز قرار دادیم که یک زن میخواهد به ماه قدم بگذارد و علم مرزهای جنسیتی را رد میکند؛ در جهان دیگری زن حق زندگی و نفس کشیدن را ندارد. من در تمام کنفرانسها درمورد وضعیت زنان افغانستان میگفتم که فرض کنید داخل یک خانه هستید بدون آب و نان و آموزش و امید. تنها، خسته، افسرده، بیکس. فرض کنید درِ اتاق قفل است و زندانی هستید، در چه وضعیتی قرار میگیرید؟! این وضعیت، وضعیت هر روزهی زن افغانستانی است.
سازمان ملل، حقوق بشر، سازمانهای علمی که سالانه میلیاردها دلار در آن به مصرف میرسند، برای من زن افغانستانی زیر سوال هستند. چرا با وجود پیشرفتهای علم در جهان امروز زن افغانستانی حق زندگی و آموزش را ندارد؟!
با موفقیت افغانستان در المپیاد، نور امید در دل خانمها روشن شد. وقتی میبینند یک زن بدون حامی و کمک، به موفقیت میرسد؛ آنها هم شبیه من، در همین خاک زندگی کردهاند، از همین هوا نفس کشیدهاند، چرا نتوانند حرکت کنند؟!
این یک تلنگری بود برای همه که فهمیدند میتوانیم در هر شرایطی خودرا زنده نگه داریم و نام افغانستان را یکبار دیگر به یادها بیاوریم. برای من افتخار بود که افغانستان در نخستین اشتراک خود برنده شد در حالی که کشورهای زیادی در سه یا چهار سال اشتراک نتوانستند موفق شوند. پوستر افغانستان از تمام کشورها فرق داشت، چون ما شرایط افغانستان را به تصویر کشیده بودیم.»
قادری: شما گفتهاید که کشور پولند به تیم المپیاد افغانستان ویزا صادر نکرد. از دید شما، آیا این عمل بهمعنای تعامل کشورهای خارجی با طالبان و نادیدهگرفتن زنان افغانستان است؟
کریمیان: «تنها اعضای تیم افغانستان نتوانستند ویزای کشور پولند را بگیرند و من به ناچار بدون تیم خود اشتراک کردم. من بارها پرسیدم چرا؟ اما کشور پولند هیچ جوابی به ما نداد. در تمام طول برنامه، رییس المپیاد از من دلجویی میکرد که نتوانسته برای تیم ما ویزا بگیرد. من واقعا دلیل اصلی این کار را نمیدانم و نمیتوانم بگویم چرا این کار را کردند. اما این آشکار است که بهخاطر وضعیت امروز افغانستان و زن افغانستان، به ما ویزا ندادند. چون این برنامه از طرف صدراعظم حمایت میشد و حتی در دعوتنامهها هم ذکر شده بود. المپیاد مسئول ویزا نبود و با من بسیار همکاری کردند؛ کشور پولند به ما ویزا نداد در حالیکه هیچ کشور دیگری مشکل ویزا نداشت. من سه ماه به تنهایی دنبال ویزا و آموزش اعضای خود بودم. باقی کشورها برای المپیاد از دو یا سه سال قبل آمادگی میگرفتند اما ما دیر خبر شدیم و زمان کمی داشتیم و باید بهطور کامل آماده میبودیم چون اشتراک در المپیاد آبروی علم یک کشور است. شاگردان ما بهخاطر نگرفتن ویزا خیلی ناامید شدند اما همین که برنده شدیم و تندیس گرفتیم، نور و امید دوباره است. من امروز، گذشتگان را مقصر میشمارم که در راه علم در افغانستان کوتاهی کردند، بنابراین هرکاری از دستم بربیاید انجام میدهم که نسل بعد ما را مقصر نشمارند.»
قادری: شما بهعنوان نخستین زن ستارهشناس افغانستان، در راه مبارزهی زنان، چه حرفی برای طالبان و جامعهی جهانی دارید؟
کریمیان: «من نه هیچ حرفی به طالبان دارم و نه به جامعهی جهانی. چون طرف من، طالبان و جامعهی جهانی نیستند. طرف ما، جوانان افغانستان هستند. چه حرفی میتوانم به طالبی داشته باشم که حرف او تفنگ است؟ چه حرفی میتوانم به جامعهی جهانی داشته باشم که اصلا مارا نمیبیند؟ بارها در رسانههای غربی و در کنفرانسها در پاسخ به این سوال گفتهام که من هیچ خواستهای از شما ندارم؛ فقط مارا به حال خودمان بگذارید؛ تروریست را نفرستید؛ از صدرنشینان سمبولیک حمایت نکنید.
جهان پدیدهی مرگ را مقابل ما قرار داده است که ما حتی نتوانیم از ارزشهای خود دفاع کنیم و مجبور به تحمل تبعید بشویم.»
قادری: خانم کریمیان، هدف و آرزوی شما برای خود، برای کیهانه، برای زنان و برای افغانستان چیست؟
کریمیان: «من شخصاً هدفی برای خودم ندارم. تلاش و راه من برای کمک به دیگران است؛ چون همیشه خودم تنها بودم؛ میخواهم در این راه کمکی برای دیگران باشم. اما میخواهم روزی پرچم زنان افغانستان را در فضا بالا ببرم تا نشان بدهم که یک زن افغانستانی بدون هیچ امکاناتی میتواند همگام با نوینترین تکنولوژیهای جهان باشد. میخواهم راه زنان افغانستان را بهسوی آسمان باز کنم. زنان افغانستان در زمین جایی ندارند؛ امیدوارم در آسمان بتوانند جایی داشته باشند.
«کیهانه» هیچوقت توقف نخواهد کرد؛ ادامه خواهد داشت، حتی اگر من نباشم. چون ما آنقدر روی آگاهی و دانش شاگردان خود کار میکنیم که اگر روزی ما نباشیم، بتوانند درست مدیریت کنند و کیهانه را به عنوان یک جامعهی علمی ادامه بدهند.
برای اهداف یکساله، ما ۵۰ نفر عضو میپذیریم که برای المپیاد سال بعد آماده میشوند. به زودی کانال یوتیوب خودرا شروع میکنیم که معتبرترین منبع علمی افغانستان برای گسترش علم نجوم خواهد بود. این کار، هم برای زنان است، هم برای جوانان و هم برای افغانستان. میخواهیم آگاهی به تکتک خانهها راه پیدا کند، جوانان بیشتر در عرصهی علم، رقابت داشته باشند و کمکم در بحث علم نجوم، افغانستان را به خودکفایی برسانیم.
قبل از سقوط کشور، ما در تلاش برای این بودیم که نجوم رشتهای از رشتههای تحصیلی دانشگاه بشود؛ اما متأسفانه این کار عملی نشد. برای آیندهی افغانستان، در نظر داریم که از مضامین مکاتب یا دانشگاه و یا مراکز علمی آموزشی را به نجوم اختصاص بدهیم. رقابتها روی علم بیاید و افکار مردم افغانستان تغییر کند.»
قادری: خانم آمنه کریمیان، ممنونم که زمان و انرژیتان را به ما اختصاص دادید.
سپاس!
ممنون از مقاله خوبتون