در درون کوچه پسکوچههای هرات، در روزگاری که شهرها رنگها را فراموش کرده است و هر فرازی را پارچههای سیاه و سفید پیچانیده؛ حنیفه میان خشتهای پخته خانهی کاهگلیاش با آبرنگها به روی بوم نقاشی؛ رنگِ رنگینکمان میپاشد و خاطرهی رنگها را در قلموی میان انگشتانش زنده نگه میدارد.
داخل خانهی حنیفه حسینی هستیم، دیوارهای کاهگلی این خانه را چندین اثر نقاشی پوشانیده است که او سالها روی آنها کار کرده است.
میگوید که حدود یازده سال میشود که زندهگیاش را صرف رنگهای نقاشی کرده و در این مدت شاگردان زیادی را تدریس کرده و دوست داشت که به اهداف بلندی دست یابد و در دانشگاه به عنوان دانشجوی برتر نقاشی معرفی گردد.
«حدود یازده سال میشود که نقاشی میکنم و آرزو داشتم در دانشگاه جز دانشجو های برتر باشم و شاگردان زیادی را تدریس کردم.»
در حالی که تابلوی را با موضوع یک زن که بخاطر محدودیتهای طالبان برقع پوشیده استنقاشی میکند با من نیز صحبت را ادامه میدهد؛ به گفتهی خودش، وی دانشجوی رشتهی هنر ها در انستتیوت کمالالدین بهزاد بود اما پس از ممنوع شدن رفتن دختران به دانشگاه اکنون نشستن در چوکی دانشگاه برایش رویا شده است.
«آرزو هایی که داشتم برای درس خواندن و نشستن پشت میز دانشگاه واقعا مه در حسرت داشتن این ها بودم و انستتیوت کمالالدین بهزاد یک روشنایی دوباره بود برای مه، اما فعلن رفتن به دانشگاه و انستتیوت برایم رویا شده است.»
خانم حسینی میگوید بعد از سقوط چند ولایت، بخاطر مشکلات امنیتی خانودهاش اجازهی رفتن به گالری را به او ندادند و سپس کارش را از خانه ادامه داده است.
«ناامید و سرگردان گویا تمام وجودم از کار افتاده باشد آمدم اتاقم و گریه میکردم. دیگر نتوانستم گالری بروم چون اوضاع هرات همخراب شد بود، ولایات یکی پس از دیگری سقوط میکرد تا این که به هرات حمله کردند. اشکهای که آن زمان ریختاندم برایم فراموش ناشدنیست، هر لحظه صدای راکت و تفنگ را میشنیدم تمام وجودم میلرزید حتی امید زنده ماندن را هم نداشتیم. میدانید ثانیهها برایم مثل ساعت شده بود در چشمانهمه ترس را حس میکردم و زبانم در دهنم خشک شده بود و نمیتوانستم حرفی بزنم.»
تک تک نقاشیهای که روی دیوارهای این اتاق بزرگ است حاوی یک پیامی از رنج و درد زن است او میافزاید که بیشتر نقاشیها را بر رنج و درد زنان و دخترانی که در جامعه مردسالاری افغانستان زندهگی میکنند؛ نقاشی کرده است، تا بتواند ندای تمام این زنان باشد.
«در نقاشی هایم دنبال انعکاس رنج و دردی هستم که همهی ما دختران افغان هر روز و هر ساعت تحمل میکنیم و مجبور به تحمل کردناش هستیم، میخواهم در آثارم بگویم که زنان افغان در خفقان و رنج روز های خود را سپری میکنند.»
حنیفه از جمله محدود بانوانی است که پس از محدودیتهای طالبان انگشتان خود رل تاهنوز در رنگ میآمیزد او بیان میدارد که نگران رکود این هنر در هرات است.
نوع نقاشی حنیفه سبک ریالیزم است و او توانایی در هنر میناتوری، نقاشی میخ و نخ، نقاشی آبرنگ و طبیعت را نیز دارد.
وی میافزاید که پس از تحولات سیاسی در کشور آثار نقاشی اش در نمایشگاه های داخلی و خارجی به نمایش گذاشته شده است.
«ما چندین نمایشگاه در بیرون کشور و در داخل کشور داشتیم که مثلن نمایشگاه سمپوزیم امیر علی شیرنوایی، نمایشگاه صنایع دستی هنرمندان هرات در موزهی بزرگ خراسان در مشهد مقدس تحت نام هرات جان و همچنان در نمایشگاهی در برلین آلمان آثارم به نمایش گذاشته شد.»
درد بسته ماندن دروازههای علم در چشمان حنیفه میتوان حس کرد او که سالها در بیرون از خانه کار کرده بود میگوید که در حال حاضر تنها امید وی رنگآمیزی روی تابلوها در خانه است و درد بسته ماندن مکتبها و دانشگاهها را با رنگآمیزی روی تابلوها نشان میدهد.
این در حالیست که به گفتهی فرهنگیان، هرات از جمله بزرگ شهرهای هنریست که در سال های پسین هنر نقاشی، مینیاتوری، خوش نویسی و دیگر هنرها در کشور در آن رشد بی پیشینه داشته است، اما با افزایش محدودیتها در کشور، این هنر ها رنگ و روح خود را در این ولایت از دست داده است.